تربیت کودک بدون تنبیه کردن
چگونه بدون تنبیه کردن ، کودکان با اخلاق و مسئولیت پذیری را تربیت کنیم ؟
چگونه باید فرزند خود را تربیت کنید ، به نحوی که خود بتواند مسئولیت انجام کارهایش را به عهده بگیرد؟
والدینی که به طور جدی در تلاشند تا فرزندانی خوب و عاقل را تربیت کنند. زمان زیادی را نیز صرف راهنمایی و هدایت آنها می کنند. تنها داشتن ارزشهای خوب برای تربیت کودک کافی نیست.
این ارزش ها باید مستقیماً مورد بحث و گفت و گو قرار گیرند …
به عنوان مثال
هنگامی که کودک شما در انجام کاری به صورت خودخواهانه عمل می کند ، ما نیز برای اینکه پیام مخالفت خود را اونشان دهیم ، به او بی محلی می کنیم. این پیام بیشتر از آنکه نوعی حسن رفتاری محسوب شود، باعث ادامه دار شدن رفتار خودخواهانه کودک می شود.
ما باید به شکلی شفاف و بی پرده ، رهنمودهای اخلاقی خود را در اختیار کودکمان قرار دهیم. با کودکمان با صراحت در رابطه با انتظارتمان از او صحبت کنیم، اما قطعا با روشی که اجبار را به حداقل برساند.
نویسنده: الفی کوهن
شما چگونه باید کودکانی را تربیت کنید که در قبال کارهای خود احساس مسئولیت می کنند و بدون توجه به شخصیتی که دارند ، به دنبال جبران گذشته هستند و از تکرار اشتباهات اجتناب می کنند؟
۱. شما باید در رابطه با اصول اخلاقی و رفتارهای مورد انتظارتان ، کودک خود را راهنمایی کنید.
۲. در انجام کارها کودک خود را همراهی کنید تا مطمئن شوید که کارش را درست انجام می دهد.
۳. ابزارهایی را در اختیارش قرار دهید که از طریق آنها بتواند احساسات و رفتارهای خود را مدیریت و کنترل کند.
۴. به او این اختیار را بدهید که بتواند آزادانه نتایج کارهای خود را مشاهده کند.
۵. بنابراین او می تواند آزادانه تصمیم بگیرد که دوباره کارهای قبلی را انجام دهد یا نه.
انجام این کارها برایتان دشوار است؟
بله ، قطعا همینطور است! اما ما تنها با این روش می توانیم به کودکان خود بیاموزیم که به جای زور از عقل استفاده کنند و به جای ترس نیز عشق به کار را انتخاب کنند.
در پست آخر، ما به بررسی این موضوع پرداختیم که چرا تنبیه کودکان باعث نمی شود که آنها تبدیل به فردی مسئولیت پذیر شوند. تنبیه و مجازات در واقع مانع رشد اخلاقی بچه ها می شود ، زیرا
کودک بیشتر از اینکه نگران تأثیر رفتار خود بر سایرین باشد ، به دنبال محافظت از خود در برابر دیگران است.
اما شاید بدترین قسمت در مورد مجازات کودکان این است که بعد از مدتی ، تأثیری که بر روی فرزندتان دارید ، از بین خواهد رفت. همانطور که توماس گوردون می گوید :
” استفاده مداوم از قدرت برای کنترل فرزندان در هنگام جوانی باعث می شود که هیچگاه ندانید که چگونه باید بر روی آنها تأثیر بگذارید.”
اما من عصبانیت شما را به خوبی درک می کنم. همه ما می خواهیم فرزندانی را تربیت کنیم که مسئولیت پذیر ، با ملاحظه و دارای روحیه همکاری باشند. اما اگر ما آنها را تنبیه نکنیم ، رفتاری تند از خود نشان خواهند داد؟
جواب منفی است! تنها زمانی رفتاری تند از خود نشان خواهند داد که هیچگاه در زندگیمان به هدایت و راهنمایی آنها نپردازیم! اما راهنمایی و تنبیه به هیچ عنوان دو عمل یکسان نیستند و در واقع تنبیه باعث ایجاد درد (جسمی یا روحی) در کودکان می شود و ما از این طریق آنها را مجبور می کنیم تا در انجام کارها به روش ما عمل کنند.
راهنمایی در واقع نشان دادن مسیری است که ما مایلیم کودکانمان در آن قرار بگیرند. راهنمایی یعنی اینکه به فرزندمان توضیح دهیم که چرا قرار گرفتن در مسیری معین باعث پیشرفت او در زندگیش خواهد شود. راهنمایی ما باعث محکم تر شدن رابطه ما با کودکمان خواهد شد. همچنین برای قرارگیری در مسیر رشد و پیشرفت ابزارهایی مناسب را در اختیار او خواهد گذاشت و همچنین باعث خواهد شد تا کودکمان از ما و رفتارهای ما پیروی کند.
مگر اینکه بخواهیم از عنصر زور استفاده کنیم که اینکار باعث خواهد شد تا فرزندانمان تنها بی اخلاقی و تندخویی را از ما بیاموزند. نفوذ تنها چیزی است که باید در هنگام برخورد و ارتباط با کودکان از آن استفاده کنیم.
خوشبختانه ، از آنجایی که انسان ها در برابر عنصر زور از خود مقاومت نشان می دهند و در انتقال ارزش ها و معیارهای رفتاری نیز قدرت نفوذ بسیار بهتر از تنبیه جسمی و روحی عمل خواهد کرد.
از آنجایی که کودکان در انجام کارها از والدینشان تقلید می کنند ، پس مایلند در انجام کارها نیز بهترین عملکرد را داشته باشند.
راهنمایی از روی علاقه و محبت شامل موارد زیر می شود:
کم کردن میزان محبت
ما هر روز به راهنمایی و هدایت کودکان خود می پردازیم. این راهنمایی ها شامل تعیین محدودیت ها نیز می شود. مثلا می توانیم به آنها بگوییم ” نباید باهم دعوا کنید و یا در خیابان بدوید و به سمت یکدیگر خوراکی پرتاب کنید”. اگر در اجرای این محدودیت ها سختگیری کنیم، آنها سرانجام ، حتی با وجود مقاومت زیاد ، عادت های خوبی را فرا خواهند گرفت. اما چنین چیزی در صورتی رخ می دهد که در حین ایجاد محدودیت ها ، دیدگاه های آنها را نیز درک کنیم :
” تو خیلی عصبانی هستی ولی اجازه نمی دهم برادرت را اذیت کنی. در عوض بهت کمک می کنم تا در رابطه با احساساتت با او حرف بزنی. “
هنگامی که کودکان احساس کنند که دیگران آنها را درک می کنند ، با سرعت بیشتری این محدودیت ها را خواهند پذیرفت. آنها به جای مقاومت در برابر انتظارات والدین ، بیشتر سعی خواهند کرد تا مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند.
ایجاد ارتباط قوی با کودک
هنگامی که کودکی به علت شرایط روانی حاکم بر خانه ، دوری از خانواده ، داشتن کمبود های عاطفی و احساسی ، اضطراب و سایر مشکلات احساس کند که رابطه اش با اعضای خانواده خدشه دار شده است در این صورت به منظور بهتر کردن رابطه خود با سایر اعضای خانواده و ایجاد رضایت در آنها رفتارها و اعمال خود را تغییر خواهد داد و در انجام کارها با آنها همکاری خواهد کرد. اگر کودکان احساس کنند که با ما ارتباط خوبی دارند، میزان نفوذ ما در آنها بیشتر خواهد شد.
از آنجایی که اهمیت والدین برای کودکان بسیار بیشتر از سایر افراد است ، پس به راهنمایی ها و راهکارهای والدینشان نیز بیشتر توجه خواهند کرد ، اما تنها در صورتی چنین اتفاقی رخ می دهد که مطمئن شوند ما طرف آنها هستیم و در شرایط مختلف از آنها حمایت می کنیم. تنبیه کودکان باعث از بین رفتن این ارتباط دو طرفه می شود زیرا ما به عمد به کودک خود آسیب جسمی و یا روحی می رسانیم.
همدلی و محبت
هنگامی که ما به فرزند خود محبت می کنیم ، او نیز در برابر دیگران (حتی خواهر و برادرش) از خود محبت و همدلی نشان خواهد داد. از آنجایی که به احساس دیگران اهمیت می دهند ، پس سعی خواهند کرد تا رفتاری خوب با دیگران داشته باشند. همانطور که یکبار پسر نوجوانم ، به من گفت:
“وقتی کم سن و سال بودم ، شما به من کمک کردید تا خودم متوجه شوم که آیا کارهایی که انجام می دادم به دیگران آسیب می زد. یا برایشان مفید بود و راستش خودم هم نمی خواستم به کسی آسیبی بزنم.”
همدلی یکی از اصول اخلاقی مهم به شمار می رود.
توانایی جبران اشتباهات
همه ما در زندگی مرتکب اشتباهاتی می شویم و حداقل یک بار در زندگیمان به روابط خود با دیگران ، آسیب رسانده ایم. بچه ها باید بدانند که می توانند اشتباهات گذشته خود را جبران کنند. هنگامی که با
فرزندتان در رابطه با رفتار آزار دهنده اش صحبت کردید. پس از مدتی آرامش خود را مجددا بدست آورد. به او (به مانند یک شریک زندگی یا مربی) کمک کنید تا عمیقا در رابطه با کارهایی که میتواند برای جبران اشتباهاتش انجام دهد ، مشغول فکر کردن شود.
ولی هرگز او را تنبیه نکنید. زیرا اینکار باعث می شود تا کودک شما در برابرتان از خود مقاومت نشان دهد. به حرف هایی که در رابطه جبران گذشته و اشتباهات می زنید ، اهمیتی ندهد.
مدیریت احساسات
وقتی کودکان یاد بگیرند که چگونه باید احساسات خود را کنترل کنند ، می توانند رفتارهای خود را نیز مدیریت کنند. بنابراین با دیگران نیز رفتار و تعامل مناسبی خواهند داشت. افراد تنها در صورتی می توانند احساسات ما را کنترل کنند که ارتباط نزدیکی با ما داشته باشند.
در این مرحله شما نیز باید با شور و اشتیاق از خود شهامت نشان دهید. به تایید و پذیرش احساسات کودک خود بپردازید. سپس کمی با کودک خود بازی و یا شوخی کنید تا حداقل برای نیم ساعت در روز هم شده از شادی کند و کودکان اینگونه از ترس های خود درس می گیرند.
شما با این کار می توانید در رابطه با مسئله کنترل احساسات از فرزند خود حمایت کنید. بنابراین او نیز در برابر این مسئله بهترین رفتار و واکنش را از خود نشان خواهد داد. او یاد خواهد گرفت که باید در زندگیش محدودیت هایی را ایجاد کند و در نهایت نیز متوجه خواهد شد که در انجام کارها به اندازه کافی خوب عمل کرده است و با وجود تمام احساسات پیچیده اش بازهم فرد کاملی است. این احساس “خوب بودن” همان چیزی است که به همه ما کمک می کند تا در زندگی به سمت مقاصد مثبت و خوب خود حرکت کنیم.
الگو سازی
کودکان با تقلید از رفتارهای والدین و البته نه از حرف هایشان ، مهم ترین ارزش های زندگی و نحوه مدیریت احساسات را می آموزند. همانطور که دختر نوجوان من یکبار به من گفت: ” شما همیشه بهحرفهای ما گوش می دادید و سعی می کردید تمام مشکلات را حل کنید و ما را هیچ وقت تنبیه نکردید. و ما نیز یاد گرفتیم که باید به حرف های دیگران گوش دهیم و سعی کنیم مشکلات را حل کنیم و برای دیگران مفید باشیم و این کار همیشه برای من جواب داده است و به این خاطر هیچ وقت برای رسیدن به خواسته خودم از زور استفاده نمی کنم. “
توجه کنید این اصل بنیادی باعث می شود تا بچه ها در هنگام برخورد با یکدیگر زورگویی نکنند.
گفت و گو
کودکان از تجربه هایی که با تأمل و تفکر همراه هستند ، چیزهای زیادی را می آموزند. این وظیفه ماست که فرصت هایی را برای برقراری محیطی مناسب تفکر ایجاد کنیم و این درست بدان معناست که شما باید هر روز با کودک خود حرف بزنید و به حرف های او گوش دهید.اما اگر شما تنها در هنگام بروز مشکلات با کودک خود صحبت می کنید ، این مسئله می تواند باعث ایجاد مشکلات بسیاری شود.
شما باید مدام به فرزند خود کمک کنید تا مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرد. برای کودک خود محدودیت هایی را تعیین کنید ، به او محبت کنید ، ارتباط خود با او را مستحکم کنید. به او این توانایی را بدهید که بتواند اشتباهات خود را جبران کند. برای فرزند خود الگو باشید و هر روز با کودک خود مشغول بحث و گفت و گو شوید.
با انجام این کارها متوجه خواهید شد که بیشتر مشکلات قابل پیشگیری است. پیشگیری همیشه موثرترین استراتژی است زیرا هنگامی که کودکان در حین بروز مشکلات بد رفتاری می کنند ، گزینه های شما برای حل مشکلات ایجاد شده نیز محدودتر خواهد شد. خوشبختانه اگر شما رفتار مناسبی با فرزندان خود داشته باشید ، آنها نیز رفتار مناسبی با شما خواهند داشت. هنگامی که عادت تنبیه کردن را کنار می گذارید ، متوجه خواهید شد که فرزندتان نیز بیش از پیش مایل به همکاری با شماست و دیگر هیچ وقت به تنبیه و مجازات کودکتان فکر نخواهید کرد.